مووی کاتیج

سه دوست صمیمی به نام‌های الکسیس، ول و بورلی به سفری جاده‌ای می‌روند تا در یک فستیوال هوی متال شرکت کنند. آن‌ها با سه موزیسین دوست شده و همگی به خانه‌ی الکسیس باز می‌گردند. شبی که به نظر می‌رسید شبی جذاب و به یاد ماندنی باشد به کابوسی مرگبار بدل می‌گردد...

داستان در مورد یک سرباز قدیمی (ون دام) است که با گروهی از همکاران خود، راهی یک جزیره دور افتاده و متروکه می‌شود؛ در این محل اتفاقاتی برای او و همراهانش رخ می‌دهد که...

دختری ۱۹ ساله که به همراه مادر خواننده اش در نیویورک زندگی میکند، قصد دارد تا پدر گمشده اش را که روزگاری در لندن زندگی میکرده پیدا کند. او به محض ورود به لندن متوجه تفاوت دو نوع زندگی در لندن و نیویورک میشود...

داستان فیلم روایتگر ماجراهای عاشقانهٔ دو دلباخته با نام‌های آنتونی (جیمز دورنان) و رزماری (امیلی بلانت) است که خانواده‌های آنان درگیری شدیدی بر قطعه زمینی دارند که زمین‌های کشاورزی این خانواده‌ها را از هم جدا کرده است.

سازمان بين المللي جنايي، اسپکتر، به دنبال راه انداختن جنگ جهاني سوم است. اما «جيمز باند» (کانري) وارد عمل مي شود و خيلي زود مرکز فرماندهي دشمن در اطراف آتشفشان خاموشي را شناسايي مي کند...

پس از تصادف شدید رانندگی ، یک کارگردان تلویزیونی زیر فرهنگ زیرزمینی قربانیان تصادف رانندگی زخمی و همه جنسیتی را کشف می کند که از تصادفات رانندگی و انرژی جنسی خام آنها برای تجدید حیات جنسی استفاده می کنند.

خدمه ای که از کارپاتیا به انگلستان می روند متوجه می شوند که محموله های بسیار خطرناکی را حمل می کنند.

.این مستند سفری حماسی و عاطفی یک شخص به داخل جنگ است، او تجربیات زیادی را در این راه به دست می‌آورد و چهره واقعی جنگ را مشاهده می‌کند و…

«نت» و «راش» با وجود اختلاف هایی که داشته اند، ازدواج کرده اند و با هم به خوبی و خوشی زندگی می کنند. با این حال اطرافیانشان فکر می کنند که این دو نمی توانند مدت زیادی در زندگی مشترک دوام بیاورند، و به زودی جدا خواهند شد...

سال 1910. «هلن» (بانم کارتر) و «مارگارت اشلگل» (تامپسن) با برادرشان، «تیبی» (راس ماگنتی) با خانواده ی «ویلکاکس» آشنا می شوند. «خانم ویلکاکس» (ردگریو) با «مارگارت» طرح دوستی می ریزد و هنگام مرگ وصیت می کند که ملک روستایی هواردز اند به «مارگارت» برسد. اما «هنری ویلکاکس» (هاپکینز) و بچه هایش وصیت نامه را از بین می برند و پس از چندی «هنری» به «مارگارت» پیشنهاد ازدواج می دهد.