مووی کاتیج

سرزمین آلیگائسیا توسط پادشاه شروری رهبری می شود.وقتی پسر مزرعه داری یک سنگ آبی که توسط شاهزاده "آریا" فرستاده شده را پیدا می کند پس از مدتی متوجه می شود که آن یک تخم اژدها است و او قرار است تبدیل به یک اژدها سوار شود و...

گروهی از متخصصین برای پیدا کردن یک موجود خطرناک به اعماق کوه‌ها سفر می‌کنند.

مارس ۲۰۴۶٫ گروهی پژوهش گر موقع حفاری در یکی از پایگاه های موجودات فضایی بین زمین و مریخ، بی هیچ دلیلی قتل عام می شوند. هشت کاماندو به رهبری «سارج» (راک) و آجودانش، «جان گریم» (اربن)، مأموریت می یابند در این زمینه تحقیق کنند…

«اوکوی» یک دکتر خوش قلب نیجر، و «سنای» خدمتکاری ترکی، هردو در هتلی در لندن مشغول به کار هستند. معاملات مواد مخدر، و انواع خلاف در این هتل صورت می گیرد، اما زمانی که اوکوی یک قلب انسان را در یکی از توالت های هتل می یابد، متوجه میشود که چیزی فراتر از جرایم رایج در این هتل جریان دارد...

واریس در دوازده سالگی از صحرا به دلیل اصرار پدرش برای ازدواج با پیرمردی که قرار است چهارمین زنش باشد فرار میکند و به طرز معجزه آسایی نجات پیدا میکند و به موگادیشو میرود و از آن جا در زمان جنگ سومالی به واسطه مادربزرگش به انگلستان فرستاده میشود. او به محل اقامت خاله اش که همسر سفیر سومالی در لندن بوده میرود و مثل یک خدمتکار آن جا کار و زندگی میکند تا پایان جنگ سومالی که از ان خانه بیرون می‌آید و سرنوشتش سمت و سوی دیگری پیدا می کند ...

شوهری از مسیر زندگی زناشویی اش منحرف می شود و به خاطر این بی احتیاطی، توسط تبهکار خشن مورد اخاذی قرار می گیرد…

"چارلز داریوین" انگلیسی تلاش می کند تعادلی بین نظریه تکامل خود و رابطه اش با همسر مذهبی اش که اعتقاداتش بر خلاف کار او است پیدا کند...

چیزی به نخستین اجرای تاریخی سمفونی نهم «بتهوون» (هریس) نمانده ولی ناشر آثار «بتهوون»، «ونتسل شلمر» (ریاخ)، دچار سرطان و مشرف به مرگ است. «شلمر» بیمار که مستأصلانه دنبال یک نسخه بردار می گردد، از دانشجویی به نام «آناهولتس» (کروگر) کمک می گیرد...

کاتالیا هنگامی که سن کمی داشت پدر و مادرش در یک حمله‌ی خشونت بار به خانه‌شان در کلمبیا کشته می‌شوند و او نزد عمویش بزرگ می‌شود. عموی کاتالیا به او یاد می‌دهد که چگونه یک آدمکش سنگدل و بی‌ترحم باشد و پس از چندین سال او در آخرین ماموریتش به سرنخی می‌رسد که می‌تواند او را به کسی که دستور قتل پدر و مادرش را داده برساند و…

فیلم داستان نویسنده ای به نام کولت است. در سال 1893 کولت با مردی به نام ویلی که 14 سال از او بزرگتر و ناشر معروفی در پاریس است، آشنا می‌شود و با او ازدواج می‌کند اما ویلی تمام نوشته‌های کولت را با نام خود به چاپ می‌رساند...