مووی کاتیج

همسر یک قاضی بریتانیایی درگیر یک رابطه عاشقانه خود ویرانگر با یک خلبان نیروی هوایی سلطنتی می شود.

انزو از طریق پیوند خود با صاحبش، راننده مشتاق اتومبیل مسابقه فرمول یک، دنی، می‌آموزد که از تکنیک‌های مورد نیاز در مسیر مسابقه نیز می‌توان برای پیمایش موفقیت‌آمیز سفر زندگی استفاده کرد.

در ایتالیا سه مرد عاشق سه زن می شوند. ابتدا یک وکیل نامزد جوان یک پرت می کند، سپس مرد متاهل میانسال یک پرت می کند، سپس یک مرد بازنشسته (رابرت دنیرو) عاشق دختر دوستش (مونیکا بلوچی) می شود.

زن جوانی که خود را به عنوان یک شهروند نیویورکی دوباره اختراع کرده است، پس از هفت سال جدایی، باید به خانه خود در آلاباما برگردد تا از همسرش طلاق بگیرد.

یک صاحب قایق تفریحی ثروتمند و بی‌ملاحظه، به روی عرشه می‌رود و فرصتی برای مستخدم سابقش پیش می‌آید که انتقام بدرفتاری هایی که با او کرده را از او بگیرد. این فیلم بازسازی نسخه سال 1987 آن است.

داستان فیلم در دهه‌های سی و چهل میلادی و در کشور ژاپن اتفاق می‌افتد. در این زمان دولت ژاپن از نظام مستبد امپراطوری به کشوری دموکراتیک و خواهان صلح تبدیل شده است. چیو دختر بچه‌ای است که در خانواده‌ای فقیر، در دهکده‌ای کوچک زندگی می‌کند. روزی والدین چیو به خاطر فقر بسیار چیو را به زنی که صاحب یگ گیشاخانه در توکیو است می‌فروشند...

این فیلم داستان مردی است که عاشق دختری جوان و زیبا می‌شود ولی خواستگاری پولدارتر عشق او را می‌رباید و او 50 سال آتی زندگیش را صرف رسیدن به مقام و ثروت می‌کند تا شاید در این راه بتواند دختر رویاهایش را به‌دست آورد و در این میان با زنان زیادی آشنا می‌شود ولی هیچکدام در عین زیبایی و ثروت نمی‌توانند برای او جایگزین عشق اول او شوند.

فیلم در مورد یک پدر سخت‌گیر با طرز فکر قدیمی به نام جک بیرنز است که از دامادش، گرگ به دلیل انتخاب شغل دوم در یک شرکت دارویی، ناراضی می‌باشد. حال گرگ برای اینکه بتواند توانایی‌های خود را به جک ثابت کند، در آزمایشی که برایش در نظر گرفته، شرکت می‌کند.

الی وودز یک ستاره مطرح در دنیای مد است که توسط معشوقه‌اش ترک می‌شود اما او برای بازگردان معشوقه خود تمام تلاشش را به کار می‌گیرد و حتی برای تحصیل در رشته حقوق وارد دانشگاه هاروارد می‌شود تا این‌که...

بن سندرسون که یک فیلم‌نامه‌نویس الکلی است، همه ی زندگی‌اش را به خاطر همین عادتش از دست داده، بعد از اخراج شدن از محل کارش، او همه چیز را رها می‌کند و به لاس وگاس می‌رود. او در آن‌جا با فاحشه‌ای به‌نام سرا آشنا می‌شود که همانند خودش مشکلاتی دارد...