داستان فیلم در مورد زنی به نام بلانش است که عاشق مردی به نام گرگوار میشود. او تمام وقت خود را با این مرد عزیز خود میگذراند و از دیگران و حتی خانوادهاش، شامل خواهر دوقلویش، دور میشود. اما تا زمانی که زمان میگذرد، بلانش شروع به کشف میکند که این عشق به گرگوار تبدیل به یک مسئله مالکیت و روابط پیچیدهتری میشود.
نیو اورلیانز، سال 1939. «کارفیس»، صاحب کازینو و شریک تجاری سابق سگی به نام «چارلی»، به نوچه اش دستور کشتن «چارلی» را می دهد. «چارلی»، به نوچه اش دستور کشتن «چارلی» را می دهد. «چارلی» که در خلیج غرق شده، پای دروازه ی بهشت چشم باز می کند. با این همه، «چارلی» که تشنه ی انتقام از «کارفیس» است، ساعتی را که در بهشت به نام او است می دزدد تا دوباره به زمین باز گردد.
در فیلم مهاجران در سال 1893 میلادی در شیلی، خوزه منندز، یک زمیندار ثروتمند، سه سوار را برای تعیین حدود و بازپسگیری زمینهایی که دولت به او داده، استخدام میکند. اما چیزی که در ابتدا یک کار اداری تصور میشد به زودی به یک شکار خشونتآمیز تبدیل میشود و…
این سریال درباره خانواده دلانی ها میباشد که از بیرون به نظر می رسد خانواده ای راضی و خوشنود هستند. جوی و استن مربیان سابق تنیس والدین چهار فرزند بزرگسال هستند. پس از پنجاه سال ازدواج، آنها بالاخره آکادمی تنیس مشهور خود را فروختند و آماده اند تا سال های طلایی زندگی خود را آغاز کنند. اما پس از ناپدید شدن جوی همه چیز به هم می ریزد...
وقایع در یک بستر تاریخی، در قرن یازدهم اتفاق میافتد، جایی که رهبر قاتلان، حسن الصباح، و رهبری او گروهی را که به ترورهای خونین شخصیتهای برجسته در آن مرحله معروف بودند، برعهده داشتند.
مایلز مورالس دچار حمله ای عصبی می شود که او را با تجسم ترسش روبرو می کند. مایلز با این تجربه متوجه می شود که کمک خواستن از دیگران به اندازه محافظت از شهر دربرابر اشرار شجاعانه است.
داستان فیلم فرشتگان معمولی الهامگرفته شده از داستانهای واقعی و باورنکردنی آرایشگری بوده که به تنهایی قصد دارد تمام جامعه را برای کمک به پدری گردهم جمعآوری کند. هدف از اینکار نجات دادن جان دختری بوده که به شدت بیمار است و پدر او توان معالجه اورا نداشته است.
در “Imaginary”، جسیکا (با بازی دیواندا وایز) به خانهی کودکیاش بازمیگردد و متوجه میشود که دخترخواندهاش، آلیس (با بازی پایپر براون)، به یک عروسک خیالی متصل است. آلیس رفتارهایی نگرانکننده از خود نشان میدهد و بازیهایی که با این عروسک خیالی به نام چانسی انجام میدهد، به شومی بیشتری تبدیل میشوند. جسیکا متوجه میشود که چانسی نقش مهمی در این رمز و رازها دارد که او تمام زندگیاش دربارهی آن سرگرمی میکرده است.