جان مرد خانواده که عادت به زندگی آرام کرده است مجبور می شود به دنبال ریکی دست به کارهای خطرناک بزند تا با تغییر خود از یک آدم ترسو و گوشه گیر به یک قهرمان که هر کاری برای دفاع از خانواده اش می کند خود را از مهلکه نجات دهد...
داستان فیلم درباره تاریخچه ای از زندگی زن بوکسور و قهرمان هندوستان، مری کوم است. کسی که با وجود مشکلاتی بر سر راهش، بدون ترس تلاش کرد به رویای خود دست یافت.
«مارتی» یک قصاب میانسال است و تنها زندگی میکند. با اینکه تلاش او برای پیدا کردن جفت و تشکیل خانواده، بینتیجه بوده، ولی به واسطهی یک اتفاق ساده، لحظات جدیدی را در زندگی خود تجربه میکند.
دو دوست صمیمی تصمیم میگیرند تا خانه ای را اجاره کنند و در آنجا با معشوقههای خود ملاقات کنند و خوش باشند . همه چیز خوب است ، تا زمانی که جسد یک زن ناشناس در آنجا پیدا میشود و این ماجرا دوستان رو به یکدیگر مظنون میکنند و …
ویوین 16 ساله در آکادمی وستالیس گیر افتاده است. این آکادمی یک مدرسه ی شبانه روزی زندان مانند است. او در این مدرسه عمدتا تنها است و با کسی ارتباط بر قرار نمی کند تا زمانی ک دوباره با سوفیا دیدار می کند ...
هنگامیکه دنیا تبدیل به میدان جنگی برای بشریت شده است ، این مسئله از یک رستوران بین راهی در امریکا شروع می شود و افراد تبدیل به موجوداتی عجیب و غیرجذاب می شوند، و خدا ایمانش را به بشریت از دست می دهد و او که در تمام دورانها برای نجات بشریت پیامبرانی را فرستاد، اینبار لشکری از فرشتگان مقرب درگاهش را برای اصلاح نوع بشر و بجای نشاندن او می فرستد و در این میان تمام امید انسانهای خوب به فرشته مقرب میکائیل(پل بتنی) است...
زنى اشرافى، دختر دوك هفتم چالفونت، با خوانندهاى ایتالیایى كه از تبار مردم عادى است، ازدواج مى كند و از خانواده طرد مى شود. « لویى » ( پرایس )، پسر او، كه از داشتن عنوان دوك محروم شده، سوگند مى خورد از خانواده ى مادرش انتقام بگیرد.